وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلامی

📙 معرفی کتاب «وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلامی»

**نویسنده:** حضرت علّامه آیت‌الله حاج سیّد محمّد حسین حسینی طهرانی (قدّس‌الله‌نفسه الزکیّه)
**موضوع:** وظایف سیاسی و اجتماعی مسلمانان، تاریخ مقاومت علمای شیعه، اقامه حکومت اسلامی
**ژانر:** فقه سیاسی، تاریخ معاصر، سیره مراجع

—

### 📖 درباره کتاب
**«وظیفه فرد مسلمان در احیای حکومت اسلامی»** شرحی است از قلم یک عالم مجاهد درباره تاریخ پرفراز و نشیب مبارزات مرجعیت شیعه در دوران معاصر. این کتاب، نه تنها یک گزارش تاریخی است، بلکه یک **دعوت به عمل** بر اساس وظیفه شرعی در برابر انحرافات حکومتی است.

—

### 🔹 محتوای کلیدی کتاب
علامه طهرانی در این اثر گران‌بها، بر موارد زیر تمرکز کرده‌اند:

1. **تلاش رژیم پهلوی:** تبیین اقدامات سازمان‌یافته رژیم ستم‌شاهی برای نابودی ریشه‌های دین و فرهنگ اصیل اسلامی در جامعه.
2. **مقاومت عالمانه:** روایت مبارزات مستمر، مجاهدت‌ها و اقدامات عملی علمای اعلام و مراجع عظام تقلید در مقابله با این تهاجم فرهنگی و سیاسی.
3. **مسئولیت فردی:** تبیین **وظیفه محوری هر فرد مسلمان** در مسیر صحیح یعنی تلاش برای برقراری و اقامه حکومت اسلامی.

—

### ✨ چرا این کتاب را باید خواند؟
این اثر برای درک عمیق‌تر رابطه فقه و سیاست، شناخت عمق فداکاری‌های مراجع تقلید در حفظ دین، و روشن ساختن **تکلیف شرعی امروزین** هر مسلمان در قبال نظام اسلامی، بسیار ضروری است.

برشی از کتاب :

• و بنابراین، عزّت اسلام، در استقلال اقتصادى و سیاسى و نظامى و فرهنگى، و فكرى متجلّى مى‌باشد. در مقابل ذلّت كه در تمام این زمینه‌ها ظهور و بروز مى‌كند؛ و هر زمین سُست و عَفِنى را بیابد، تخم خود را مى‌كارد.

•  مسلمین بر اثر تكاهل و تساهل و عدم اعتناء به امور مهمّه و أصیله و غفلت یا تغافل از عواقب وخیم و وحشتزاى ذلّ عبودیت كفّار، تن به اسارت دادند؛ و استعمار كافر در تمام شؤون آنها رخنه كرد:

•  در استعمار اقتصادى، ثروت، معدن، و كشت و زرع، و دام و دد، و تجارت، و صنعت آنانرا غارت نمود.

•  در استعمار نظامى، با لشكر آراسته سرزمین هایشان را اشغال كرد؛ و با تجهیزات فنّى ایشان را مغلوب و منكوب كرد.

•  در استعمار سیاسى، ریاست و حكومت را از ایشان گرفت؛ و خود را بر آنها امارت داد، و سیاست و روش تدبیر امور، و تشخیص منافع و مصالح را از دست آنها ربود؛ و بدست خود داد.

•  در استعمار فرهنگى، علوم و آداب و كتب و مدارس و مكاتب و اخلاق و صفاتشان را ربود؛ و بجاى آن از عادات و آداب شوم خود، ایشان را إشراب نمود.

•  و از همه زشت‌تر و كریه‌تر، در استعمار فكرى، فكرشان و طریق تعقّل و راه اندیشه‌شان را بر آنها بست؛ كه آنها دیگر نتوانند بطور درست و صحیح فكر كنند. و در نتیجه مسلمین همان چیزى را در اندیشه خود پروراندند كه استعمار مى‌خواست. و همان چیزى را دوست داشتند كه استعمار دوست داشت، و ازهمان چیزى گریزان شدند كه استعمار آنانرا از آن گریز مى‌داد. و این مصیبتِ اعظم بود كه همچون خوره بر پیكر مسلمین افتاد. آخر چگونه مى‌شود مسلمانى كه درست در برابر كفر، در تمام شؤون خود از عقیده و اخلاق و آداب و رسوم ایستاده است؛ و عزّتش جز این راهى را نشان نمى‌دهد؛ چنان در زاویه منفرجه‌اى بدور خود بگردد كه در همان خطّ مشى و راه و روش و صفات و كردار كفر بایستد؛ و آنرا بپسندد؟